تاريخ : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392 | 12:9 | نويسنده : ♥Soror♥

 

مدتهاست که سردرد امانم را بریده.....آنقدر که میاندیشم چه شد؟چطور؟وکدامین دست تو را

از من جدا کرد...


تاريخ : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392 | 11:59 | نويسنده : ♥Soror♥

صدای محبتی جدید در دلم میاد اما دست دلم را بسته ام

تا دیگر دست از پا خطا نکند.... 


تاريخ : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392 | 11:54 | نويسنده : ♥Soror♥

 

بیاد روز هایی که نبودی هر روز یک خط بر دیوار کشیدم...

حال دیوار اتاقم پر از خط های چشم انتظاری شده اما هنوز هم 

از تو خبری نیست......


تاريخ : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392 | 11:31 | نويسنده : ♥Soror♥

 

یادته یه روز بهت گفتم دوست دارم میمونم تا ابد من باهات...یادمه گرفتی دستامو آروم  تو گوشم گفتی منم میمونم همیشه باهات!!!!


تاريخ : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392 | 10:36 | نويسنده : ♥Soror♥

تنهایی را دوست دارم زیرا در ان دروغی نیست...

تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست...

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست...

تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم...

تنهایی را دوست دارم زیرا دلهای شکسته تنهایند...

 

 


صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 21 صفحه بعد