هی دختر جان ....
•خودت رو جمع و جور کن !
•اینجا پسرانش همه تشنه اند !
•مریدان خدا پسران را طوری تشنه شهوت گذاشته اند .....
•که عده ای از آنها به یاد خواهر خود هم میزنند .... !!!
•چاک سینه و مانتو ات را ببند !!!
•... ... اینان از کودگی عطش سینه داشته اند
•خودت رو جمع و جور کن
•اینجا به دختری که کفش پاشنه بلند و موی بلند و چشم های عسلی دارد
•نمیگویند بانو •خطابت می کنند فاحشه ...
هرروز در با تو بودن حل می شوم !
مثل قند در چای ....
همان قدر شیرین ...
همان قدر خواستنی....
اگه به یــــــه نفر قول دادے باهــــــاش بمونے ...
دیگه حق ندارے چراغ امیــــــد دلشو خــــــاموش کنے ...
رو حرفــــــت باش و عاشقش بــــــاش...
مطمــــــئن باش دنیــــــاشو به پات میــــــریزه...
ميدوني بزرگترين اشتباه يك زن چيه ؟
اينكه زود عاشق ميشه
در حالي كه طرفش هنوز نميدونه
" حتي " دوسش داره يا نه ...!!!!!
انسان تمام خوبيها را با يک بدي فراموش ميکند ؛
ولي خدا تمام بديها را با يک خوبي فراموش ميکند...
وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم
ازم انتظار نداشته باش که دعایی
غیر از پنچر شدنت برات کنم
نامم را پاک کردی... یادم را چه میکنی؟
یادم را پاک کنی... عشقم را چه میکنی؟
اصلا همه را پاک کن
هر آنچه از من داری
از من که چیزی کم نمیشود...
فقط بگو با وجدانت چه میکنی؟
نکند آن را هم پاک کرده ای؟
نــــــــــــه ! شدنی نیست...
نمیتوانی آنچه که نداشتی را پاک کنی.
تو را اینجاست اسماعیل در جان
که خواهد کردش ابراهیم قربان . . .
آغوش تو ترس هاي مرا ميبلعد...
آغوش تو يعني پايان ترس ها
يعني آغاز عاشقانه ترين رخوت ها
آغوش تو يعني من خوبم
زَخــــــم هـــــــایَتـــ را پـــِنهان کُـن
ایــنجــــا ....
مــَـــــردم
زیـــــاבے بـــــــــا نــــَـــمَـکـ شـــــــבه اَنـــב...
همیشه وقتی دلتنگ میشوم
باران می بارد
بگذار این بار باران دل تنگ شود و من ببارم !
در جواني غصه خوردم هيچ کس يادم نکرد
در قفس ماندم ولي صياد آزادم نکرد
آتش عشقت چنان از زندگي سيرم کرد
آرزوي مرگ کردم مرگ هم يادم نکرد
فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے ...!!
یا ...
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند ...!!!
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم
قوی ترین حسی که
یه زن میتونه به مردش بده
اینه که بهش افتخار کنه ..
حتی با تمام کمبوداش ..
نفس!نفسم نفستو خیلی میخواد
اگه نفست نفسمو نخواد
نفسم واسه نفست بند میاد
پس نفستو با نفسم یکی کن
که نفسم واسه نفست نفس نفس میزنه
نفســــــــــــــــــــــــــــم
خدایا!
یا حضورکسی رو به زندگیمون نده
یا اگر میدی
دیگه ازمون نگیرش!
آخه آدما هم هدیه شون
رو پس نمیدن....
تو که خدایی
دوست دارم مانند سربازی روی سینه ات
سینه خیز بروم
و از نوک لبانت اشاره بگیرم
وبافرمان آتش چنان بوسه ای آتشین
ازلبانت بگیرم که فرمانده ی عشق صدبار بگوید:
حرکت از نو!!!!!!
وقتی آمدی...
آنقدر مرا محکم در آغوشت بگیر
که نه شبی صبح شود
و
نه هیچ صبحی
جرئت بیدارکردنمان را داشته باشد